خانم ها! دشمن خودتان نباشید!

با شرح داستانی مقاله را آغاز می کنیم: کاتلین، یک روز پس از ترفیع گرفتن در شرکت متوسطی که در آن مشغول به کار بود متوجه نگاه های سنگین و رفتارهای غیرمنطقی همکاران خانم خود شد.در عرض یک هفته او تبدیل شده بود به سوژه اصلی غیبت های خانم های شرکت. خیلی آسان از جمع آنها کنار گذاشته شده بود و آنها هیچ اطلاعات مهمی را به او منتقل نمی کردند. او کاملا تنها شده بود و زنانی که تصور می کرد دوستانش هستند، او را قربانی حرف های بی حساب خود کرده بودند.شاید شما نیز شاهد چنین صحنه ای بوده باشید. اما کاری از دستتان بر نمی آید. به دنیای مملو از تهاجمات رفتاری خوش آمدید تنها سلاح بسیار تخریب گری که بیشتر مواقع در انبار اسلحه خانم ها یافت می شود. این گونه رفتارها بیشتر در نوجوانی مشاهده می شود و همه تصور می کنند با بزرگ تر شدن و گذراندن دوران بلوغ دیگر از این نوع رفتارها نخواهند داشت. اما حقیقت چیز دیگری است. حقیقت این است که آنها هنوز در وجود ما زنده هستند و در محل کار به صورت مخفی به کار ما آسیب می رساند. 

 

ادامه مطلب ...

دانلود کتاب خود آموز زبان اوستایی

نام کتاب:دانلود رایگان کتاب الکترونیکی خود آموز زبان اوستایی

نویسنده: آرمین کسروی

تعداد صفحات40

فرمت کتاب:pdf

زبان کتاب: فارسی

توضیحات:

دانلود کتاب خود آموز زبان اوستایی را برای شما دوستان و همراهان عزیز آماده کردم.این کتاب که شما هم اکنون می توانید آن را از پی دی اف به روز دانلود کنید برای کسانی می باشد که علاقه به یادگیری زبان اوستایی زبان باستانی ایران دارند.



دانلود رمان سگ ل ل از صادق هدایت

خلاصه داستان:

یک سگ اسکاتلندی به نام پات به همراه صاحبش به ورامین می رود و به بوی سگ ماده ای از صاحب خود جدا می شود و دیگر نمی تواند رد او را بیابد. از آن پس زندگی غم انگیز او آغاز می شود:

پات حس می کرد وارد دنیای جدیدی شده که نه آنجا را از خودش می دانست و نه کسی به احساسات او پی می برد. چند روز اوّل را به سختی گذرانید ولی بعد کم کم عادت کرد…از زندگی گذشته فقط یک مشت خیالات مبهم و بعضی بوها برایش باقی ماند ه بود و هر وقت به او خیلی سخت می گذشت، در این بهشت گمشده ی خود یک نوع تسلیت و راه فرار پیدا می کرد و بی اختیار خاطرات آن زمان جلویش مجسم می شد.ولی چیزی که بیشتر از همه پات را شکنجه می داد احتیاج او به نوازش بود.او مثل بچه ای بود که همه اش تو سری خورده و فحش شنیده، امّا احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده. مخصوصاً با این زندگی پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشم های او این نوازش را گدایی می کردند و او حاضر بود جان خودش را بدهد در صورتی که یک نفر به او اظهار محبّت بکند و یا دست روی سرش بکشد.او احتیاج داشت مهربانی خودش را به کسی ابراز کند، برایش فداکاری بنماید و حس پرستش و وفاداری خود را به کسی نشان بدهد، امّا به نظر می آید هیچ کس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت. هیچ کس از او حمایت نمی کرد و توی هر چشمی نگاه می کرد به جز کینه و شرارت چیز دیگری نمی خواند و هر حرکتی که برای جلب توجه این آدم ها می کرد، مثل این بود که خشم و غضب آنها را بیش تر بر می انگیخت.به نظر می آمد نگاه های دردناک پر از التماس او را کسی نمی دید و نمی فهمید. جلو دکان نانوایی پادو او را کتک می زد، جلو دکان قصابی شاگردش به او سنگ می پراند، اگر زیر سایه ی اتومبیل پناه می برد، لگد سنگین کفش میخ دار شوفر از او پذیرایی می کرد و زمانی که همه از آزار او خسته می شدند، بچه ی شیر برنج فروش لذت مخصوصی از شکنجه ی او می برد. در مقابل هر ناله ای که پات می کشید، یک پاره سنگ به کمرش می خورد و صدای قهقهه ی بچه پشت ناله ی سگ بلند می شد.همه ی توجه او منحصر به این شده بود که با ترس و لرز از روی زَبیل [زنبیل] تکه ی خوارکی به دست بیآورد و تمام روز را کتک بخورد و زوزه بکشد، این یگانه وسیله ی دفاع او شده بود. سابق او با جرأت، بی باک، تمیز و سر زنده بود ولی حالا ترسو و توسری خور شده بود. از وقتی که در این جهنم درّه افتاده بود، دو زمستان می گذشت که یک شکم سیر غذا نخورده بود، یک خواب راحت نکرده بود. شهوتش و احساسات اش خفه شده بود. یک نفر پیدا نشده بود که دست نوازشی روی سر او بکشد، یک نفر توی چشم های او نگاه نمی کرد.فقط یک بار صاحب دکانی دست محبّت آمیزی به روی پات کشید، آن هم برای این که قلاده اش را از گردنش باز کند:«ولی همین که دوباره پات دمش را تکان داده نزدیک صاحب دکان رفت لگد محکمی به پهلویش خورد و ناله کنان دور شد. صاحب دکان رفت به دقت دستش را لب جوی آب کر داد».

مع ذالک یک روز مردی در میدان ورامین از اتومبیل پیاده شد و پات را نوازش کرد. دیگر قلاده به گردن پان نبود که به خاطر آن نوازش اش کنند، این نوازش بی غرضانه بود.«آن مرد تکه های نان را به ماست آلوده می کرد و جلو او می انداخت» پات که « این دفعه نمی خواست آن مرد را از دست بدهد»، پس از حرکتش آن قدر دنبال اتومبیل او می دود تا در بیابان از پای درمی آید.

 


دانلود کتاب